در این مطلب از سایت ادعیه و اذکار هاروس به خواص دعای عدیله برای شفا و درمان بیماری ها پرداخته ایم. برای شفا و درمان بیماری و مریضی دعای مجرب عنوان شده را بخوانید که ان شاء الله کارگشا باشد.
خواص دعای عدیله برای شفا و درمان بیماری ها,دعای شفای مریض عدیله,دعای مجرب عدیله برای شفای بیماری,بهترین دعای جهت شفای مریض,دعای سریع الاجایه شفای مریض,دعای حل و رفع مریضی,خواص دعای عدیله برای شفا,فوائد خواندن دعای عدیله,خاصیت دعای عدیله جهت شفای مریض
خواص دعای عدیله برای شفا و درمان بیماری ها
خواص و فوائد دعای عدیله برای شفای مریضی و بیماری :
خواندن این دعا از سوی علما جهت تثبیت دین و ایمان در قلب انسان در این دنیا و آخرت توصیه شده است.
این دعا سبب ثبات دین و توجه ویژه خداوند می شود.
برخی از علمای دینی بیان می کنند که خواندن دعای عدیله سبب ایجاد آرامش روح و برطرف شدن بی قراری دل می شود.
همچنین برای شفای بیماری ها خواندن دعای عدیله توصیه شده است .
متن دعای عدیله با ترجمه :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿شَهِدَ اللّٰهُ أَنَّهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّٰهِ الْإِسْلامُ﴾، وَأَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقِيرُ، أَشْهَدُ لِمُنْعِمِى وَخالِقِى وَرازِقِى وَمُكْرِمِى كَما شَهِدَ لِذاتِهِ، وَشَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ، بِأَنَّهُ لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ ذُو النِّعَمِ وَالْإِحْسانِ، وَالْكَرَمِ وَالْامْتِنانِ،
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ «خداوند درحالی که [به کارگردانی در همۀ امورِ هستی] قائم به عدالت است، [با زبانِ وحی و نظام استوار آفرینش و وحدتِ حاکمیت در خلقت] گواهی می دهد که هیچ معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشمندان نیز [گواهی می دهند که] جز او معبودی وجود ندارد، [معبودی] که توانای شکست ناپذیر و حکیم است؛ مسلّماً دین نزد خدا فقط اسلام است» و من بنده ناتوان گنهکار نافرمان نیازمند ناچیز تو گواهی میدهم به نعمتدهنده و آفریننده و روزیبخش و اکرام کنندهام، چنانکه خود گواهی داد بر یگانگی ذاتش و هم گواهی دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اینکه معبودی جز او نیست، هم او که صاحب نعمتها و احسان و بزرگواری و بخشش است،
قادِرٌ أَزَلِيٌّ، عالِمٌ أَبَدِيٌّ، حَيٌّ أَحَدِيٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ، سَمِيعٌ بَصِيرٌ؛ مُرِيدٌ كارِهٌ، مُدْرِكٌ صَمَدِيٌّ، يَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفاتِ وَهُوَ عَلَىٰ ما هُوَ عَلَيْهِ فِي عِزِّ صِفاتِهِ، كَانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ، وَكانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ، لَمْ يَزَلْ سُلْطاناً إِذْ لَامَمْلَكَةَ وَلَا مالَ، وَلَمْ يَزَلْ سُبْحَاناً عَلىٰ جَمِيعِ الْأَحْوالِ،
آن توانای بیابتدا، دانای بیانتها، زنده یکتا، موجود همیشگی، شنوای بینا؛ خواهان ناراضی از گناه، دریابنده بینیازی که او شایسته این صفات است و او در پرده توانمندی صفات خویش آنگونه است که فقط خود داند، توانا بود پیش از پیدایش توانایی و نیرو، دانا بود پیش از آفریدن دانش و سبب و انگیزه، همواره پادشاه بود آنگاه که نه کشوری بود و نه مالی و همیشه منزّه بود در همه حال،
وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِى أَزَلِ الْآزالِ، وَبَقاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ انْتِقالٍ وَلَا زَوالٍ، غَنِيٌّ فِى الْأَوَّلِ وَالْآخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظَّاهِرِ، لَاجَوْرَ فِى قَضِيَّتِهِ، ولَا مَيْلَ فِى مَشِيئَتِهِ، وَلَا ظُلْمَ فِى تَقْدِيرِهِ، وَلَا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ، وَلَا مَلْجَأَ مِنْ سَطَواتِهِ، وَلَا مَنْجٰا مِنْ نَقِماتِهِ؛
وجودش پیش از پیش بود در بیآغاز آغازها و بقایش بعد از بعد است بدون جابجایی و دگرگونی، توانگر است در آغاز و انجام، بینیاز است در باطن و ظاهر، در داوریاش ستمی نیست و در ارادهاش انحرافی وجود ندارد و در تقدیرش بیدادی به چشم نمیخورد و از حکومتش راه گریزی نیست و از شدّت خشمش پناهگاهی وجود ندارد و از انتقامش راه نجاتی نمیباشد؛
سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَلَا يَفُوتُهُ أَحَدٌ إِذا طَلَبَهُ، أَزاحَ الْعِلَلَ فِى التَّكْلِيفِ، وَسَوَّى التَّوْفِيقَ بَيْنَ الضَّعِيفِ وَالشَّرِيفِ، مَكَّنَ أَداءَ الْمَأْمُورِ، وَسَهَّلَ سَبِيلَ اجْتِنابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يُكَلِّفِ الطَّاعَةَ إِلّا دُونَ الْوُسْعِ وَالطَّاقَةِ، سُبْحانَهُ مَا أَبْيَنَ كَرَمَهُ، وَأَعْلَىٰ شَأْنَهُ ! سُبْحانَهُ مَا أَجَلَّ نَيْلَهُ، وَأَعْظَمَ إِحْسانَهُ ! بَعَثَ الْأَنْبِياءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ، وَنَصَبَ الْأَوْصِياءَ لِيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَفَضْلَهُ، وَجَعَلَنا مِنْ أُمَّةِ سَيِّدِ الْأَنْبِياءِ، وَخَيْرِ الْأَوْلِياءِ، وَأَفْضَلِ الْأَصْفِياءِ، وَأَعْلَى الْأَزْكِياءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ؛
رحمتش بر خشمش پیشی گرفت، آن را که بخواهد از چنگش نرهد، موانع تکلیف را برطرف ساخته و توفیق را یکسان قرار داده است بین ناتوان و برجسته، ممکن نمود ادای وظیفه را و راه دوری جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تکلیف نکرد جز به کمتر از ظرفیت و طاقت، منزّه است او، چه آشکار است کرمش و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطایش و چه بزرگ است احسانش، پیامبران را برانگیخت تا دادگریاش را بیان کنند و جانشینان آنان را بگماشت تا نمایان سازد عطای بیحد و فضلش را و ما را از امت سرور انبیاء و بهترین اولیاء و برترین برگزیدهها و والاترین پاکان، محمّد (درود خدا بر او خاندانش) قرار داد؛
آمَنَّا بِهِ وَبِما دَعانا إِلَيْهِ، وَبِالْقُرْآنِ الَّذِى أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ، وَبِوَصِيِّهِ الَّذِى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ وَأَشارَ بِقَوْلِهِ: هٰذا عَلِيٌّ إِلَيْهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرارَ وَالْخُلَفاءَ الْأَخْيارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتارِ: عَلِيٌّ قامِعُ الْكُفّارِ، وَمِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضاةِ اللّٰهِ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ الْعابِدُ عَلِيٌّ، ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرٌ؛ ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسىٰ، ثُمَّ الرِّضا عَلِيٌّ، ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِىُّ عَلِيٌّ، ثُمَّ الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ الْمُرْجَى الَّذِى بِبَقائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيا، وَبِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرىٰ، وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَالسَّماءُ، وَبِهِ يَمْلَأُ اللّٰهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً؛
به او ایمان آوردیم و به آنچه ما را بسوی آن دعوت کرد و به قرآنی که خدا بر او نازل کرد و به جانشینش که در روز غدیر معین کرد و با گفتهاش به او اشاره نمود و فرمود: «این علی است» و گواهی میدهم که امامان نیکو کردار و جانشینان نیکوکار پس از رسول برگزیده خدایند، علی سرکوبگر کافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علی، سپس برادر حضرت حسن نواده پیامبر، پیرو رضای خدا حسین، سپس عبادتکننده علی، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر؛ سپس کاظم موسی، سپس علی رضا، سپس تقی محمّد، سپس نقی علی، سپس زکی عسگری حسن، سپس حجّت، جانشین بر حق، قائم منتظر مهدی، آن امیدبخشی که به بقایش دنیا باقیست و از برکتش بندگان روزی یافتهاند و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر میکند، پسازآنکه از ستم و بیداد پر شده؛
وَأَشْهَدُ أَنَّ أَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ، وَامْتِثالَهُمْ فَرِيضَةٌ، وَطاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَمَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ، وَالْاقْتِداءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ، وَمُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ، وَهُمْ سَاداتُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ، وَشُفَعاءُ يَوْمِ الدِّينِ، وَأَئِمَّةُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيَقِينِ، وَأَفْضَلُ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ،
و گواهی میدهم که گفتار آنان حجّت و پیروی از آنان واجب و اطاعتشان فریضه الهی و دوستی با آنان لازم و حتم و اقتدای به آنان نجاتبخش و مخالفتشان سرنگون کننده است و ایشان سروران همه اهل بهشت و شفیعان روز جزا و امامان اهل زمین بطور یقین و برترین جانشینان پسندیده
برگرفته از سایت دعاسایت