خانه / دعا و ذکر مجرب / دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا

دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا

دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا

دعا ها بهترین راه برای سپاس و ستایش الله متعال هستند در سخت ترین و بد ترین شرایطی که هر انسانی ممکن است دچار آن شود و این گرفتاری های اطراف ما زمانی به پایان می رسند که تمام پلیدی ها و وسوسه های شیطان را تا حد ممکن از خود دور کرده و بلا ها را نیز دفع کنید.

ما در ادامه دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا را می خوانیم که از حضرت امام کاظم علیه السلام روایت شده است.

دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا
دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا

دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا,دعای سپاسگزاری,دعای سپاسگزاری از خداوند,دعای سپاس خدا,دعا سپاسگزاری,دعا سپاس,دعای حمد و سپاس,دعای حمد و سپاس خداوند,دعای ستایش خدا,دعای ستایش پروردگار,دعا ستایش خدا,دعا ستایش,دعا ستایش در حل جدول,دعای حمد و ستایش خدا مجرب و پر خیر و برکت,دعای زیاد شدن خیر,دعای کسب موفقیت و پیروزی های پشت هم,دعای زیاد شدن روزی و برکت,دعا برای یاد کردن نعمت های خدای متعال,دعا و ذکر مجرب زیاد شدن نعمات,

دعای عظیم و پر خیر برای یاد کردن نعمات خدا

الهی کم من عدو انتضی علی سیف عداوته و شحذ لی ظبه مدیته، و أرهف لی شباحده و داف لی قواتل سمومه و سدد نحوی صوائب سهامه، و لم تنم عنی عین حراسته، و اضمر ان یسومنی المکروه و تجرعنی ذعاف مرارته.
فنظرت الی ضعفی عن احتمال الفوادح و عجزی عن الانتصار ممن قصدنی بمحاربته و وحدتی فی کثیر من ناوانی و ارصادهم لی فیما لم اعمل فیه فکری فی الارصاد له بمثله، فایدتنی بقوتک و شددت ازری بنصرک و فللت لی شباحده و خذلته بعد جمع عدیده و حشده، و اعلیت کعبی علیه و وجهت ما سدد الی من مکائده الیه ورددته و لم یشف غلیله و لم تبرد حرارات(428) غیظه، و قد عض علی انامله و أدبر مولیا قد اخفقت سرایاه.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من باغ بغانی بمکائده و نصب لی أشراک مصائده و وکل بی تفقد رعایته و اضبا الی اضباء السبع لطریدته انتظاراً لانتهاز فرصته و هو یظهر لی بشاشه الملق و یبسط وجهاً غیر طلق.
فلما رأیت دغل سریرته و قبح ما انطوی علیه لشریکه فی ملبه و اصبح مجلباً الی فی بغیه، ارکسته لام رأسه و اتیت بنیانه من اساسه فصرعته فی زبیته و أردیته فی مهوی حفرته (و جعلت خده طبقاً لتراب رجله و شغلته فی بدنه و رزقه)(429)، و رمیته بحجره و خنقته بوتره و ذکیته بمشاقصه و کببته بمنخره و رددت کیده فی نحره و وثقته بندامته و فتنته(430) بحسرته، فاستخذل و استخذا و تضاءل بعد نخوته و انقمع بعد استطالته ذلیلاً مأسوراً فی ربق حبائله التی کان یومل ان یرانی فیها یوم سطوته، و قد کدت یا رب لو لا رحمتک یحل بی ما حل بساحته.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من حاسد شرق بحسده و شجی بغیظه و سلقنی بحد لسانه و وخزنی بمؤق عینه و جعل عرضی غرضاً لمرامیه و قلدنی خلالاً لم یزل فیه، فنادیتک یا رب مستجیراً بک واثقاً بسرعه اجابتک متوکلاً علی ما لم ازل اعرفه من حسن دفاعک، عالماً انه لم یضطهد من اوی الی ظل کنفک و ان لا تقرع الفوادح من لجا الی معقل الانتصار بک فحصنتنی من باسه بقدرتک.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من سحائب مکروه قد جلیتها و سماء نعمه امطرتها و جداول کرامه اجریتها و اعین احداث طمستها و ناشئه رحمه نشرتها و جنه عافیه البستها و غوامر کربات کشفتها و امور جاریه قدرتها، لم تعجزک اذ طلبتها و لم تمتنع علیک اذ أردتها.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من ظن حسن حققت و من عدم املاق جبرت و من مسکنه فادحه حولت و من صرعه مهلکه انعشت و من مشقه ازحت، لاتسأل یا سیدی عما تفعل و هم یسالون و لا ینقصک ما انفقت، و لقد سئلت فاعطیت و لم تسال فابتدات، و استمیح باب فضلک فما أکدیت. أبیت الا انعاماً و امتناناً و الا تطولاً یا رب و احساناً، و أبیت یا رب الا انتهاکاً لحرماتک و اجتراء علی معاصیک و تعدیاً لحدودک و غفله عن وعیدک و طاعه لعدوی و عدوک.
لم یمنعک یا الهی و ناصری اخلالی بالشکر عن اتمام احسانک و لا حجزنی ذلک عن ارتکاب مساخطک.
اللهم فهذا مقام عبد ذلیل اعترف لک بالتوحید و اقر علی نفسه بالتقصیر فی اداء حقک و شهد لک بسبوغ نعمتک علیه و جمیل عاداتک عنده و احسانک الیه.
فهب لی یا الهی و سیدی من فضلک ما اریده سبباً الی رحمتک و اتخذه سلماً اعرج فیه الی مرضاتک و آمن به من سخطک بعزتک و طولک، و بحق محمد نبیک و الائمه صلوات الله علیها و علیهم أجمعین.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد امسی و اصبح فی کرب الموت و حشرجه الصدر و النظر الی ما تقشعر منه الجلود و تفزع الیه القلوب و انا فی عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لایغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد امسی و اصبح سقیماً موجعاً مدنفاً فی انین و عویل یتقلب فی غمه و لا یجد محیصاً و لا یسیغ طعاماً و لا یستعذب شراباً و لا یستطیع ضراً و لا نفعاً، و هو فی حسره و ندامه و انا فی صحه من البدن و سلامه من العیش، کل ذلک منک.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد أمسی و أصبح خائفاً مرعوباً مسهداً مشفقاً وحیداً وجلاً هارباً طریداً، او منحجزاً فی مضیق او مخبأه من المخابی، قد ضاقت علیه الأرض برحبها و لایجد حیله و لا منجی و لا مأوی و لا مهرباً، و أنا فی امن (و امان)(431) و طمأنینه و عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لایغلب و ذی اناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح مغلولاً مکبلاً بالحدید بأیدی العداه و الایرحمونه، فقیداً من أهله و ولده، منقطعاً عن اخوانه و بلده، یتوقع کل ساعه بأیه قتله یقتل و بأی مثله یمثل و انا فی عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لایغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح یقاسی الحرب و مباشره القتال بنفسه، قد غشیته الاعداء من کل جانب و السیوف و الرماح و آله الحرب، یتقعقع فی الحدید مبلغ مجهوده، و لا یعرف حیله و لا یجد مهرباً، قد أدنف بالجراحات او مستخطاً بدمه تحت السنابک و الارجل، یتمنی شربه من ماء او نظره الی أهله و ولده و لا یقدر علیها و أنا فی عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد أمسی و أصبح فی ظلمات البحار و عواصف الریاح و الاهوال و الامواج یتوقع الغرق و الهلاک لا یقدر علی حیله، أو مبتلی بصاعقه أو هدم أو غرق أو حرق أو شرق أو خسف أو مسخ أو قذف، و أنا فی عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لایغلب و ذی اناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد أمسی و أصبح مسافراً شاحطاً(4322) عن أهله و وطنه و ولده متحیراً فی المفاوز، تائهاً مع الوحوش و البهائم و الهوام وحیداً فریداً، لایعرف حیله و لایهتدی سبیلاً، أو متاذیاً ببرد أو حر أو جوع أو عری أو غیره من الشدائد، مما أنا منه خلو و انا فی عافیه من ذلک کله.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لایغلب و ذی أناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و کم من عبد أمسی و أصبح فقیراً عائلاً عاریاً مملقاً مخفقاً مهجوراً جائعاً ظماناً ینتظر من یعود علیه بفضل، او عبد وجیه هو اوجه منی عندک أو أشد(433) عباده لک مغلولاً مقهوراً قد حمل ثقلاً من تعب العناء و شده العبودیه و کلفه الرق و ثقل الضریبه، او مبتلی ببلاء شدید لا قبل له به الا بمنک علیه، و انا المخدوم المنعم المعافی المکرم فی عافیه مما هو فیه.
فلک الحمد یا رب من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین.
الهی و مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح شریداً طریداً حیراناً متحیراً جائعاً خائفاً حاسراً(4344) فی الصحاری و البراری، قد احرقه الحر و البرد، و هو فی ضر من العیش و ضنک من الحیاه و ذل من المقام، ینظر الی نفسه حسره لا یقدر لها علی ضر و لا نفع و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لا یعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا أرحم الراحمین.
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح علیلاً مریضاً سقیماً مدنفاً علی فرش العله و فی لباسها یتقلب یمیناً و شمالاً، لا یعرف شیئاً من لذه الطعام و لا من لذه الشراف، ینظر الی نفسه حسره لا یستطیع لها ضرراً و لا نفعاً، و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لایعجل، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا ارحیم الراحمین.(435)
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح قد دنا یومه من حتفه و قد أحدق به ملک الموت فی اعوانه، یعالج سکرات الموت و حیاضه، تدور عیناه یمیناً و شمالاً، ینظر الی احبائه و اودائه و أخلائه، قد منع عن الکلام و حجب عن الخطاب، ینظر الی نفسه حسره فلا یستطیع لها نفعاً و لا ضراً و أنا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لایعجل، صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و لانعمک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا أرحم الراحمین.
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح فی مضائق الحبوس و السجون و کربها و ذلها و حدیدها یتداوله(4366) اعوانها و زبانیتها، فلا یدری أی حال یفعل به و أی مثله یمثل به، فهو فی ضر من العیش و ضنک من الحیاه، ینظر الی نفسه حسره لا یستطیع لها ضراً و لا نفعاً، و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لا یعجل، و صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و لنعمائک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا أرحم الراحمین.(437)
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح قد استمر علیه القضاء و احدق به البلاء و فارق اودائه و احبائه و اخلائه، و أمسی حقیراً ذلیلاً فی ایدی الکفار و الاعداء، یتداولونه یمیناً و شمالاً، قد حمل فی المطامیر و ثقل بالحدید، لایری شیئاً من ضیاء الدنیا و لا من روحها، ینظر الی نفسه حسره لایستطیع لها ضراً و لا نفعاً، و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی اناه لایعجل، صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و لنعمائک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا مالک الراحمین.
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح قد اشتاق الی الدنیا للرغبه فیها الی ان خاطر بنفسه و ماله حرصاً منه علیها، قد رکب الفلک و کسرت به هو فی آفاق البحار و ظلمها، ینظر الی نفسه حسره لا یقدر لها علی ضر و لا نفع، و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک.
فلا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لایعجل، صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و لنعمائک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا مالک الراحمین.
مولای و سیدی و کم من عبد أمسی و أصبح قد استمر علیه القضاء و أحدق به البلاء و الکفار و الاعداء، و أخذته الرماح و السیوف و السهام و جدل صریعاً، و قد شربت الأرض من دمه و اکلت السباع و الطیور من لحمه، و انا خلو من ذلک کله بجودک و کرمک لا باستحقاق منی.
یا لا اله الا أنت، سبحانک من مقتدر لا یغلب و ذی أناه لایعجل، صلی علی محمد و آل محمد و اجعلنی لک من العابدین و النعمائک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا مالک الراحمین.
و عزتک یا کریم لأطلبن مما لدیک و لالحن علیک و لالجان(4388) الیک و لامدن یدی نحوک مع جرمها الیک، فبمن أعوذ یا رب و بمن الوذ؟ احد لی الا أنت. أفتردنی و أنت معولی و علیک معتمدی؟!(439)
و أسألک باسمک الذی وضعته علی السماء فاستقلت و علی الجبال فرست، و علی الأرض فاستقرت، و علی اللیل فأظلم و علی النهار فاستنار، ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تقضی لی جمیع حوائجی و تغفر لی ذنوبی کلها صغیرها و کبیرها، و توسع علی من الرزق ما تبلغنی به شرف الدنیا و الاخره یا أرحم الراحمین.
مولای بک استعنت فصل علی محمد و آل محمد و أعنی، و بک استجرت فصل علی محمد و آل محمد و أجرنی، أغننی بطاعتک عنی طاعه عبادک و بمسألتک عن مسأله خلقک، و انقلنی من ذل الفقر الی عز الغنی، و من ذل المعاصی الی عز الطاعه، فقد فضلتنی علی کثیر من خلقک جوداً و کرماً لا باستحقاق منی.
الهی فلک الحمد علی ذلک کله، صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی لنعمائک من الشاکرین و لالائک من الذاکرین و ارحمنی برحمتک یا أرحم الراحمین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *